English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 111 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
south westerly U جنوب باختری
south western U جنوب باختری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
southwestward U درجهت جنوب باختری
southwestwards U درجهت جنوب باختری
Other Matches
south-west U جنوب غربی سوی جنوب باختر
south-east U جنوب شرقی سوی جنوب شرق
south westerly U سوی جنوب غرب یا جنوب باختر
south west U جنوب باختر جنوب غربی
south east U جنوب خاوری جنوب شرقی
western U باختری
occident U باختری
westerns U باختری
bactrian U باختری
occidental U باختری
westerly U باختری
westerners U باختری
westerner U باختری
hesperian U باختری
northwest U شمال باختری
bactrian camel U شتر باختری
occidentalism U پیروی از فرهنگ و تمدن باختری
south U جنوب
south <adj.> U جنوب
south easterly U جنوب خاوری
south east U در جنوب خاور
south east U جنوب شرق
soiuthern cross U صلیب جنوب
notus U باد جنوب
south eastern U جنوب شرقی
southeast U جنوب خاوری
south western U جنوب غربی
southland U سرزمین جنوب
the south pole U قطب جنوب
south west U در جنوب باختر
soiuth ward U بسوی جنوب
south west U جنوب غرب
south wards U بسوی جنوب
southeast U جنوب شرقی
south eastern U جنوب خاوری
southbound U عازم جنوب
southern U اهل جنوب
south-west U جنوب غرب
south-east U جنوب شرق
south-western U جنوب غربی
south-eastern U جنوب شرقی
southerner U اهل جنوب
azimuth U نقطه جنوب
southward U سوی جنوب
sou'westers U جنوب غربی
lowlander U اهل جنوب
southerners U اهل جنوب
Antarctic U قطب جنوب
South Pole U قطب جنوب
southeaster U توفان جنوب شرقی
southwestern U واقع در جنوب غربی
southernmost U در اقصی نقطه جنوب
south west U سوی جنوب باختر
southwester U باد جنوب غربی
southwest U واقع در جنوب غربی
southwestward U بسوی جنوب غربی
southeaster U باد جنوب شرقی
southwesterner U اهل جنوب غربی
southwestwards U بسوی جنوب غربی
celestial body south pole U قطب جنوب عالم
libecchio U باد جنوب غربی
souithernism U رسوم واداب جنوب
southeastward U در جهت جنوب خاوری
in a south easterly direction U از جهت جنوب خاور
south east U سوی جنوب خاور
southern U جنوبا بطرف جنوب
Antarctic U مربوط به قطب جنوب
south easterly U سوی جنوب خاور
antarctic circle U مدار قطب جنوب
libeccio U باد جنوب غربی
southeastward U بطرف جنوب شرقی
their p was toward the south U چشم اندازانهابسوی جنوب بود
soputheasternmost U در دورترین نقطه جنوب شرقی
southwester U توفان یا تندباد جنوب غربی
soiuth ward U بطرف جنوب متمایل بجنوب
souithernism U لغت و اصطلاحات مخصوص جنوب
south wards U بطرف جنوب متمایل بجنوب
southeasterner U ساکن نواحی جنوب شرقی
south U بسوی جنوب نیم روز
judea U یهودیه که قسمتی از جنوب فلسطین بوده
Makri [Fethiye] U شهر بندری فتیه در جنوب ترکیه
royal palm U نخل بلند جنوب فلوریدا و کوبا
aardwolf U کفتار بومی جنوب و مشرق افریقا
bahama islands U جزایرباهاما واقع درهندغربی و جنوب فلوریدا
galleta U چمن با دوام جنوب امریکا و مکزیکو
water moccasin U مار سمی ابزی جنوب امریکا
zulu U اهل ناتال در جنوب افریقا ناتالی
peafowl U قوقاول بزرگ صحرایی جنوب اسیا
Monaco U ناحیه " موناکو" واقع در جنوب شرقی فرانسه
seato forces U نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
platypus U پستاندار ابزی ومنقاردار و صدفخوار جنوب استرالیا
ASEAN U مخفف همبستگی ملل جنوب شرقی آسیا
wilton U نام شهری در جنوب " ویلت شایر" انگلستان
shout song U سرودهای مذهبی خیلی بلندسیاه پوستان جنوب امریکا
arrdwolf U [حیوانی شبیه کفتار بومی جنوب و شرق آفریقا]
razorback U خوک نیمه وحشی دورگه جنوب شرقی اتازونی
joshua tree U درخت خنجری یا ابره ادم جنوب شرقی امریکا
hottentot U یکی از انواع بومیهای جنوب افریقا که اندامی کوتاه ورنگ قهوهای مایل به زرددارند
nautilus U حلزونهای گرمسیری مارپیچی جنوب اقیانوس ساکن و اقیانوس هند
China denies militarizing South China Sea. U چین را تکذیب نظامی جنوب دریای چین است.
colombo plan U طرح ایجاد شده به وسیله وزیران خارجه ملتهای مشترک المنافع بریتانیا در سال 0591 که هدف ان تشریک مساعی درکمک به رشد اقتصادی کشورهای اسیایی جنوب وجنوب شرقی است
Murghi rugs U فرش های مرغی [این طرح در فرش های جنوب ایران بیشتر دیده شده و نمادی از مرغ یا خروس را بصورت شکل هندسی نشان می دهد.]
Gabbeh U گبه [با قالیچه های درشت باف و زبر که ریشه عشایری داشته و منسوب به خراسان و جنوب ایران می باشند. طرح های آن ساده و از رنگ های روشن با گره های فارسی و ترکی می باشد.]
karachoph design U لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
khamseh U خمسه [در جنوب غرب ایران و از پنج قبیله قدیمی ایران تشکیل شده که در گذشته با قبائل دیگر منطقه اتحادیه ای را در مقابل ایل قشقایی بوجود آورده بودند. امروز نقش خمسه بیشتر با طرح بهارلو شناخته می شود.]
Lori Pambak motif U ترنج لری [پامبک، این نام از شهری به همین نام در جنوب شهر تفلیس قزاقستان گرفته شده است. طرح دارای دو بال هشت وجهی بزرگ و دو لوزی کوچک در جهت مخالف بوده و زمان آن را به قرن نوزدهم میلادی نسبت می دهند.]
Khotan rug U فرش ختن [این شهر در جنوب ترکستان چین واقع می باشد و سابقه سیصد ساله در فرش بافی دارد. اکثر لچک های ترنجی را منسوب به این منطقه می دانند و از پودهای پشمی و گاه نخ های زربفت در طرح ها استفاده می شود.]
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com